««راهــــــــــــ شـــــــــیـــعــــه»»

فعالیت های فرهنگی و مذهبی
مشخصات بلاگ
««راهــــــــــــ شـــــــــیـــعــــه»»

اینجا یک رسانه برای اشاعه فرهنگ غنی تشیع است.
راه شیعه یعنی راه سرخ اباعبدالله الحسین(ع)
یعنی شهادت

الکسا

مقتدر مظلوم :: نوای وبلاگ

کد موزیک آنلاین برای وبگاه
پیوندها

۶ مطلب با موضوع «صهیونیسم» ثبت شده است

شهید همدانی

سردار حسین همدانی از فرماندهان سپاه پاسداران و از مستشاران ارشد نظامی ایران در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب(س)، دیشب (پنجشنبه) در سوریه به شهادت رسید.


سردار سرتیپ پاسدار، حسین همدانی از فرماندهان قدیمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی و از بنیانگذاران سپاه همدان بود و مدتی نیز فرماندهی لشکر 27 محمدرسول‌الله را برعهده داشت.

پس از تبدیل این لشکر به سپاه محمد رسول‌الله فرماندهی این سپاه نیز برعهده سردار همدانی بود.

خاطرات وی در قالب 2 کتاب «مهتاب خیّن» و «تکلیف است برادر» منتشر شده است.

در پی شهادت سردار سرتیپ پاسدار حسین همدانی در سوریه، روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اطلاعیه ای صادر کرد.

در بخشی از این اطلاعیه با تبریک و تسلیت شهادت این سردار شجاع و گرانقدر به محضر حضرت ولیعصر (عج) و نائب برحقش امام خامنه ای عزیز ( مدظله العالی ) و ملت شریف ایران، آمده است:

 

سردار سرتیپ پاسدار حسین همدانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و مستشاران ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مدافعان حرم در طول سال های گذشته که نقش تعیین کننده ای در حفظ و حراست حرم حضرت زینب (س) و کمک و تقویت جبهه مقاومت اسلامی در جنگ تروریستی سوریه داشت ، عصر دیروز حین انجام ماموریت های مستشاری در حومه شهر حلب به دست تروریست های داعشی به شهادت رسید.

تصاویری از این شهید بزرگوار را در ادامه مطلب ملاحظه بفرمایید


  • رضا نعمتی ««راهـــــ شـــیـــعــــه»»



پایگاه اطلاع رسانی آناج با انتشار مطلبی اعلام کرد پیکر مبادله شده به نام حاج عباس عبدالهی تایید نشده و متعلق به این شهید بزرگوار نمی باشد.

آناج در این باره نوشته است :


 اخبار رسیده از منابع موثق حاکی است که پیکر مبادله شده توسط داعشی ها به نام پیکر حاج عباس عبداللهی، مورد تایید قرار نگرفته و متعلق به آن سردار شهید نمی باشد.

همسر شهید عبداللهی نیز در گفتگو با آناج این موضوع را تایید و عنوان داشت: نتیجه آزمایش دی ان ای نیز منفی بوده و پیکر متعلق به ایشان نمی باشد.


خبر مربوطه را می توانید در اینجا ببینید

   برای دیدن عکس های زیبا و اختصاصی شهید حاج عباس عبدالهی اینجا کلیک کنید

  • رضا نعمتی ««راهـــــ شـــیـــعــــه»»

 

شهید مدافع حرم حاج عباس عبدالهی

بنابر اخبار رسیده از سوریه پیکر پاک سردار رشید سپاه اسلام حاج عباس عبدالهی با تروریستها مبادله شده و در اختیار نیروهای ایرانی قرار گرفته است.

فیلم تبادل پیکر پاک شهید حاج عباس عبدالهی را می توانید از اینجا ببینید

 

 

حاج عباس عبدالهی از سرداران بزرگ دیار آذربایجان و شهر مرند بود که چند ماه پیش در روز 23 بهمن ماه در سوریه و در راه دفاع از حرم اهل بیت لباس زیبای شهادت را پوشیده بود (که خبر آن را می توانید در اینجا مشاهده کنید) اما پیکر پاکش در دستان ناپاک تروریستها بود که با تلاش های نیروهای ایرانی پیکر وی با تروریستها مبادله شده است و کارهای انتقال آن به میهن اسلامی در حال انجام است.

بنابر اخبار موثق حرفهای منتشر شده در مورد خواب پدر شهید در مورد دفن این شهید در تبریز صحت ندارد و تا کنون از سوی خانواده ایشان ، محل دفن شهید بزگوار زادگاه ایشان شهرستان مرند اعلام شده است.هر چند ما دوست داریم حاج عباس در تبریز دفن شوند اما این تصمیم با خانواده محترم این شهید بزرگوار می باشد بنابراین خواهش می کنم دوستان و رسانه های محلی از جوسازی و شایعه پراکنی و انتشار نقل قول های تایید نشده در این باره خودداری فرمایند تا خانواده محترم عبدالهی در کمال آرامش آنچه را به صلاح خود می دانند به آن عمل کنند.

 

عکس هایی از این شهید بزرگوار را می توانید در ادامه مطلب مشاهده بفرمایید

  • رضا نعمتی ««راهـــــ شـــیـــعــــه»»

 
 
              
  
                تشنگی روزه ات، حال، مرا میرسد...
 
                                             ناله ی این تشنگی تا به هوا میرسد...
 
                مهدی(عج) بگو برای لب ترک خورده ام...
 
                                                  موقع افطار عشق، کی به فرا میرسد؟
   
             
 
       
 
         
 
 
   یه مسجد، وسط دو تا مثلث اسیره
                        یه کودک، زیر چکمه سیاهی میمیره
...
                                     یه ضجه، توی آسمون شب پر میگیره...
                                                 یه مادر، دوباره ناله رو از سر میگیره...

          گلوله، سینه ی برادرم رو می دره...
                     شهادت، کفن گلی میشه که پرپره...
                                قلب اون، روی خاک افتاده اما میزنه...
                                              کسی که، تن پاکش روی دستای منه...

                           شتاب کن برادر وقت شهادت منه...
                            وقت گذشتن از خود ، وقت نجات میهنه...
 
                            

         
 
 

     هر روز، روزِ قدس است...

     اگر، در دل به این حرفِ معصوم باور داشته باشیم که:

     " هر کس صدای مظلومی را بشنود و او را یاری نکند، مسلمان نخواهد بود "

 

 

        

 

 

    آقای مهربانم، امام زمانم !

         غروب روشنی، سر ایستگاه پنج شنبه منتظرت هستم...

                   ایمان دارم که میایی...

 

          

 

 

اگر حسین بن‏ علی امروز بود، می‏گفت:

اگر می‏خواهی برای من عزاداری کنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد.

شِمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شِمرِ امروز را بشناس.

( شهید مطهری )

 

 

           

  

              


 

 

      

 

 روز قدس ، روز عَزای صهیونیست است


                    به امید باز پس گیری فلسطین...


    * اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و ارزقنا شفاعتهم یا کریم *

 

             * العجل العجل یا مولانا یا صاحب الزمان(عج)... *


وعده دیدار روز جمعه 19 تیرماه راهپیمایی روز جهانی قدس


این مطلب از وبلاگ خدای مهربان دوستت دارم نقل شده است   

  • رضا نعمتی ««راهـــــ شـــیـــعــــه»»

غره

 

برای تو می نویسم:مسلمان مظلوم غزه ای و فلسطینی

خواهرم و برادرم

این موشک هایی که بر سر شما میریزند ، این تانک ها که بر شما یورش می آورند ، این سربازان که تفریح شان کشتن فرزندان شماست ،  این دشمنی سردمداران جبهه کفر و استکبار بغضی است  که از اسلام دارند ،برای دیروز و امروز نیست.ریشه در تاریخ دارد.بغض خیبر است.بغضی است از پیغمبرمان حضرت محمد مصطفی(ص) دارند.باید از بنی اسرائیل می بود ولی از بنی اسماعیل شد.

اما شما تنها راهی که در پیش رو دارید مقاومت است آن هم بدون این که انتظار کمک از کسی داشته باشید.

شما در این مسیر پر خطر فقط خودتان هستید.البته ما هستیم.حزب الله و سوریه هم هستند.

باید مقاومت کنید تا آخرین نفس و آخرین قطره خون.مسامحه دردی از شما دوا نمی کند که اگر می کرد یاسر عرفات می توانست کاری بکند  اما فقط امتیاز داد و  مشکلات را بیشتر کرد.ابو مازن هم همان یاسر عرفات است برای شما اما بی خاصیت تر و بی قدرت تر.

دل خوش به آنها نباشید که آبی برای شما از آنها گرم نخواهد شد.

اگر کسی برای شما بتواند کاری بکند جوانان غیورتان و موشک هایتان است پس آنها را از دست ندهید.

به امید پیروزیتان.

غزه

 

برای تو می نویسم :ای خونخوار صهیونیست

می خواهی مسلمان را با خون بترسانی و کشته شدن؟تاریخ ما را ندیده ای و نخوانده ای؟ما افتخارمان ذولفقار حیدری است.همان حیدر که خیبرتان را از جا کند.

تاریخ ما پر از شجاع مردان آسمانی است که در برابر زورگویان تاریخ ایستاده اند و به قیمت زندگی خود دست اجانب و کفار را از سرزمین اسلام کوتاه کرده اند.بدان که از هر شهید غزه ای صدها مرد میدان مقاومت خواهد رویید.

شما به فرموده خداوند هیچ گاه نخواهید توانست کشوری داشته باشید و همیشه تاریخ را در زبونی خواهید بود و این وعده پروردگار به شماست.همه شما برخواهید گشت به آن سرزمینی که از آن به هوای سرزمین موعود آواره شده اید.فلسطین پاره ای از تن ما مسلمانان است و شما غده سرطانی را از خود دفع کرده به سلامت خواهد رسید.

غزه

برای شما می نویسم ای حاکمان خود کامه عربی در عربستان ، قطر ، امارات ، اردن و مصر

آیا شما هم مسلمانید و داعیه امارت بر مسلمانان را دارید؟چه شده است شما را ؟چرا به خود بر نمی گردید؟چرا به اسلام بر نمی گردید؟غیرت و تعصب عربیت کجا رفت؟این غیرت فقط  در برابر ایران برش دارد؟ملک عبدالله مگر قرآن نخوانده اید؟مگر قرآن نمی گوید یهود و نصارا را دوست خود نگیرید؟مگر قرآن نمی گوید دشمن ترین افراد برای شما یهود است؟مگر قرآن نمی گوید که داد مظلوم را بگیرید؟چرا پولهای شما سرازیر جیب های اسرائیل است؟

بترسید از روزی که بنا به گفته حضرت رسول اکرم(ص)شمشیر ایرانیان بر گردن شما بنشیند برای برگرداندن شما به اسلام راستین.

غزه

برای تو می نویسم ای سلفی ، جبهه النصره ،داعشی ، القائده

آیا صدای مظلومیت کودکان و زنان فلسطینی را نمی شنوید؟آیا شما دم از اسلام نمی زنید؟فقط شیعه را باید بکشید تا اسلام راستین در دنیا برقرار شود؟آیا یهودیان صهیونیست دشمن اسلام و مسلمانان نیستند؟چه شده که حتی سنگی از شما به سوی آنان پرتاب نمی شود؟آیا اینان دشمن تر از عراقی ها وسوری ها هستند؟

کودکان غزه ای

برای شما می نویسم ای مردم جهان:

این چه سکوتی است که تمام جهان را گرفته است؟چرا صدایی از شما بلند نیست؟کجاست سازمان ملل؟ 

کجاست شورای امنیت؟ کجایند دیدبانان حقوق بشر؟چرا این مظلومیت ها را می بینیم و می شنویم اما ککمان هم نمی گزد؟چه بر سر دنیا و مردم آن آمده؟

غزه

برای تو می نویسم فدراسیون جهانی فوتبال فیفا:

آفرین مثل همیشه ماموریتتان را خوب انجام دادید .

خوب افکار جهان را یک ماه سرگرم کردید تا صهیونیست ها بتوانند سرزمین موعودشان را روی پیکر های فلسطینیان وبسازند.

جایزه شما هم پولهای بی حساب و کتابی هست که در حسابهایتان هست و هر روز هم زیادتر می شود.

مرحبا بر شما.

کودکان غزه ای

و با تو هستم ای خدای بزرگم:

ای خدای قهار برسان منتقم خون بی گناهان را.

خدایا برسان دادگر بزرگ را که جهان تشنه عدالت اوست.

امام و فلسطین

به امید جهان بدون ظلم و جنایت در زیر لوای بقیه الله الاعظم حضرت مهدی موعود (عج)

  • رضا نعمتی ««راهـــــ شـــیـــعــــه»»

 

  

 این نوشتار گزارشی است کوتاه از شهید محمود رضا بیضایی اهل تبریز از مدافعین حرم  که در  روز ۲۹ دی ماه در شهر دمشق بر اثر اصابت ترکش به سرش به فیض شهادت نائل آمد.خداوند اورا با جوان کربلا حضرت علی اکبر (ع)محشور فرماید و ما را در برابر یادگار دوساله اش کوثر شرمنده نکند.

خاطره ای از شهید محمود رضا بیضایی از زبان برادرش

تلفنم دارد زنگ می‌خورد. گوشی را از توی جیبم در می‌آورم و جواب می‌دهم. محمودرضا است. خوش و بش می‌کند و می‌پرسد کجا هستم. از صبح برای کاری تهرانم؛ می‌گویم کارم تمام شده، ترمینالم، دارم بر می‌گردم تبریز. می‌گوید کی وقت داری؟… حرف مهمی دارم. می‌گویم الان، بگو. می‌گوید الان نمی‌شود و باید هر وقت که کاملا وقتم آزاد است بگوید. اصرار می‌کنم که بگوید. می‌گوید می‌توانی بیایی خانه؟ می‌گویم من فردا باید تبریز باشم، کار دارم اگر می‌شود تلفنی بگویی، بگو. می‌گوید من دوباره عازمم اما قبل از رفتن حرف‌هایی هست که باید به تو بزنم. می‌گویم مثلا؟ می‌گوید اگر من شهید شدم می‌ترسم پدر نتواند تحمل نکند؛ پدر را داشته باش. می‌گویم خداحافظ! من تا یکساعت دیگر خانه شما هستم. می‌گوید مگر تبریز نمی‌روی؟ می‌گویم نه، امشب می‌مانم. می‌گوید بخاطر این چیزی که گفتم؟ گفتم خودم می‌خواهم که بیایم، حالا ول کن. و راه می‌افتم سمت اسلامشهر.

اسلامشهر – خانه محمودرضا

همه چیز در خانه عادی است. پذیرایی همسرش، بازی دختر دو ساله‌اش، بساط چایی، شام روی گاز، تلویزیون روشن، پتوهای ساده‌ای که کنار دیوار پهن هستند و خود محمودرضا، چهره همیشه آرامش، همه چیز مثل همیشه توی این خانه معمولی، معمولی و عادی است و سر جای خودش. هیچ علامتی از خبر خاصی به چشم نمی‌خورد. می‌نشینیم. منتظر می‌مانم تا سر صحبت را باز کند ولی حرفی نمی‌زند. دو سه ساعت تمام منتظر می‌مانم اما حرف‌هایمان کاملا عادی پیش می‌روند. سعی می‌کنم صبور باشم تا سر صحبت را باز کند ولی او حاضر نیست چیزی به زبان بیاورد. بالاخره صبرم تمام می‌شود و می‌گویم بگو! می‌گوید من شهید شدم بنظر تو محل دفنم تبریز باشد یا تهران؟! می‌گویم این حرفها را بگذار کنار و مثل همیشه بلند شو برو مأموریتت را انجام بده، شهید شدی، من یک فکری برایت می‌کنم! بدون اینکه تغییری در چهره‌اش ایجاد بشود با آرامش شروع می‌کند به توضیح دادن در مورد اینکه اگر تبریز دفن بشود چطور میشود و اگر تهران دفن بشود چطور؟ عین کلوخ مقابلش پخش می‌شوم وقتی دارد اینطور عادی درباره دفن شدنش حرف می‌زند. جدی نمی‌گیرم. هر چند همیشه در مأموریت‌هایش احتمال شهادت روی شاخش است. تلاشش برای جواب گرفتن از من درباره انتخاب محل دفنش و فهماندن قضیه به من که شهادتش در این سفر قطعی است نتیجه نمی‌دهد.

محمودرضا بیضائی (نام مستعار: حسین نصرتی)

ولادت: ۱۸ آذر ۱۳۶۰، تبریز

شهادت: ۲۹ دی ۱۳۹۲، زینبیه – در اثر اصابت ترکش به ناحیه سر

 مزار شهید: گلزار شهدای تبریز


برای پیوستن به کانال تلگرام «راهــــ شـــیـــعـــه» اینجا کلیک کنید

خاطراتی از این شهید عزیز را در ادامه مطلب مطالعه فرمایید.

 

  • رضا نعمتی ««راهـــــ شـــیـــعــــه»»