««راهــــــــــــ شـــــــــیـــعــــه»»

فعالیت های فرهنگی و مذهبی
مشخصات بلاگ
««راهــــــــــــ شـــــــــیـــعــــه»»

اینجا یک رسانه برای اشاعه فرهنگ غنی تشیع است.
راه شیعه یعنی راه سرخ اباعبدالله الحسین(ع)
یعنی شهادت

الکسا

مقتدر مظلوم :: نوای وبلاگ

کد موزیک آنلاین برای وبگاه
پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «راهیان نور» ثبت شده است


امسال هم قسمت شد و عید را با شهدا بودیم.مثل سال های گذشته.

انگار عید بدون شهدا برای من لطفی ندارد.

نزدیک های عید که میشه حس غریبی سراغم میاد.مثل دوران کودکی.همش منتظرم عید بشه تا برم منطقه.

اون موقعها منتظر بودیم لباس نو بپوشیم اما الان می خواهیم هوایی نو تنفس کنیم.

هوایی بهتر از هوای آلوده شهرها.آلوده به ریا ، آلوده به دروغ ، آلوده به شهوت ، آلوده به گناه.آلوده به دوری از خدا.اما خب برای من و کسانی مثل من یک هفته هم غنیمت است که از فضای سیاه و غمبار شهر دور شویم و به خویش برگردیم.

سوم عازم بودیم.

مثل سالهای قبل افتخار خدمت به زائرین کوی عشق نصیبم شده بود.

از تجربه سالهای قبل می دانستم این سال  هم بدون دردسر نخواهیم بود.نمی  دانم چه حکمتی هست هر ماشینی که من باشم یک دردسری که منجر به معطلی بشه خواهیم داشت از خراب شدن ماشین گرفته تا جلوگیری پلیس از حرکت و مریض شدن یک مسافر  ،گم شدن مسافر و ...

البته این سختی ها هم لطفی دارد.

امسال هم ترک عادت نشد و همه ماشینها سر وقت آمده بودند غیر از ماشین ما و یک ماشین دیگه که با دو سه ساعت تاخیر رسید.امسال هم راهی سرزمین نور شدیم.کوی عشق. امسال اما با سالهای قبل تفاوت داشت تفاوتی بزرگ به نام حاج عباس عبدالهی.

حاج عباس عزیز که 25 بهمن در سوریه شهید شد.خدایی حقش بود.هر چقدر فکر می کنم شهادت کمترین حقش بود.جاش خیلی خالی بود اما فرزند خلفش امیر با ما بود و ما بوی حاجی رو از امیرش استشمام می کردیم.

هر قدم که بر می داشتیم جاش رو احساس می کردیم.نه من که همه اونهایی که پارسال با این مرد بزرگ همراه بودند.

کاروان هم با نام این مرد بزرگ به راه افتاده بود.

اتوبوس ما هم اتوبوس شماره یک بود.

اتوبوس شهید علی صادقی

4 فروردین صبح:اولین ایستگاه طبق معمول دوکوهه بود و حسینیه همتش.

فتح المبین ایستگاه بعدی بود و دانیال نبی در شهر شوش و دزفول.

پادگان شهید باکری دزفول پادگانی غریب که یادگار آقا مهدی باکری هست.پادگانی وسیع با چشم اندازهای طبیعی زیبایش .آسایشگاه های زیرزمینی برای کم کردن تلفات حملات هوایی و خاکریزهایی برای جلوگیری از سیل های ویرانگر منطقه.

متاسفانه ندیدم غیر از کاروان های تبریز و ارومیه کاروان دیگه ای برای بازدید اونجا برن.حتی کاروان های تبریز هم اگه به خاطر اسکان نبود شاید به اونجا سر نمی زدن.

طبق معمول هر سال سری به موقعیت چادر آقا مهدی زدیم بی سر و صدا و بی خبر.همه مشغول استراحت بودن و ما چهار پنج نفر راهی چادر فرمانده.

تا برگردیم نماز مغرب خونده شده بود.مراسم بعد از نماز با صحبتهای حاج رحیم صارمی از رزمندگان باصفای آذربایجان و حاج الیاس گلمحمدزاده شروع شد و سپس عزاداری  و دسته عزاداری به مناسبت شب شهادت حضرت زهرا(س) واستراحت.

5 فروردین:صبح موقعیت چادر شهید باکری و آغاز رسمی سفر.عکسی به یادگار گرفتیم.یادش به خیر پارسال با حاج عباس عکس انداختیم.

اولین مقصد یادمان فکه بود.زیباتری صحنه این سفر در فکه بود.جایی که نماز ظهر رو چند کاروان با شکوه و عظمت اقامه کردند.مقصد بعدی چذابه ، دهلاویه وشهدای هویزه بود.شب هم خرمشهر و اسکان در حسینیه.

6 فر وردین صبح اروندکنار بودیم.جای شما خالی بارانی بارید که در عمرم نظیرش رو ندیده بوم.بیش از نیم ساعت تو حسینیه موندیم تا باران بند بیاد و بتونیم حرکت کنیم.بعد از ظهر شلمچه بودیم.یک مسافر کوچک شیطان نزاشت بفهمیم شلمچه یعنی چه.آقا محمد جواد پسر شش ماهه حقیر اونقدر گریه کرد و جیغ کشید که نماز رو نخونده با خانم مجبور شدیم برگردیم اتوبوس.

شب اردوگاه شهید باکری بودیم.

7 فروردین صبح طلائیه بودیم و روایت های  زیبای حاج رحیم  صارمی.ظهر معراج شهدای پادگان شهید محمود وند مهمان کبوتران خونین بال بودیم و تمام.سفر به سرزمین نور به سرعت برق و باد تمام شد.

8 فروردین نماز صبح جمکران  بودیم و بعدش هم مهمان حضرت فاطمه معصومه(س).

حسن ختام برنامه حرم حضرت امام (ره)و قطعه شهدای بهشت زهرا.

سفر زیبایی بود.نمی دانم دوباره مجال حضور خواهم داشت یا نه.

همه قسمت های سفر زیبا بود اما کم کاری های مسئولین فرهنگی بدجور تو ذوق میزنه.

متاسفانه مسئولین فرهنگی این مناطق رو به چشم کالا می بینند یا وسیله ای برای پول درآوردن.

آخه طلائیه و شلمچه جای زدن فروشگاه های رنگارنگ است؟اروندکنار جای فروش لوازم آرایشی و اجناس درجه هیچ چینی هست؟

یادمان فتح المبین جای فروش عروسک های انگری برد هست؟باید بالای  شهید علم الهدی رژ و ماتیک فروخت؟

انصافا دو کوهه جای فروش کتابهای فرهنگ غرب هست؟

چه کار فرهنگی برای صدها هزار شاید هم میلیونها زائر جوان راهیان نور کرده ایم؟

قدیم ترها باز امتداد کارهایی میکرد.آقایان سپاهی چه کاری انجام داده اید؟مسئولین محترم وزارت فرهنگ کجا برای کار بر روی جوان ها بهتر از سفرهای راهیان نور؟روحانی هایی که به این سفر اعزام می شوید چه یاد جوان ها میدید در این سفر؟

خواب و غفلتمان بس نیست؟شما رو به خدا کمی به خودمون بیاییم.

از صد سخن رهبر معظم انقلاب به یکیش عمل کنیم.

الهم عجل لولیک الفرج

عکس هایی از این سفر رو در ادامه مطلب ببینید

  • رضا نعمتی ««راهـــــ شـــیـــعــــه»»

-الو سلام

-سلام آقا ابراهیم  چطوری چه خبر؟

-ممنون.

یه خبری دارم نمی دونم بگم یا نه.

 

-بگو.چی شده؟

 

-حاج عباس رو یادته؟همون که جنوب راوی بود

-خب؟

-شهید شده.تو سوریه جنازش هم نتونستن پیدا کنن.

به همین راحتی .

صبح روز شنبه 25 بهمن من اینطوری شروع شد.

خیلی وقت بود منتظر این خبر بودم.بی تعارف حاج عباس لایقش بود.

چندین ساله راهیان نورمیرم.تو یادواره ها هستم تو هر جایی که بفهمم از شهدا حرفی خواهد بود سعی می کنم باشم.زیاد نبودن کسانی که با دیدنشون از ته دل شهدا رو در وجودشون دیدم.

سه چهار نفر شاید.شاید یکی هم حاج یعقوب باشه که لایق شهادت باشه.یکی هم سید ابوالفضل و یکی دو نفر دیگه.

خلاصه حاج عباس از عید سال 93 تو کاروان راهیان نور وارد زندگی ما ، ذهن ماو خاطرات ما شد.

همه چیزش سر جاش بود.

به وقتش شوخ بود.مداح بود ، راوی بود با لحن خودش و و سبک خودش.

خیلی تلاش کردم امسال یادواره شهدای منطقه دعوتش کنم بیاد روایت گری اما به هر دری زدم نتونستم پیداش کنم.شنیدم سوریه هست.از همون روز بود که شاید باور کردم باید منتظر این خبر باشم اما سخت بود.

صبح که رفیقم ابراهیم زنگ زد تا اسم حاجی رو برد فهمیدم چی شده اما نمی خواستم باور کنم.

به یکی از دوستان که تو سوریه باهاش بود زنگ زدم.

تا گوشی رو برداشت گفت آقا خدا رحمتش کنه میخواستم بهت خبر بدم.

بازهم باور نکردم.

به یکی از دوستای مشترک زنگ دم.دومی ، سومی ، چهارمی.

انگار قضیه جدیه.

کلا آدمی هستم که در مصائب صبور هستم.اما امروز نه دلم می خواست صبور باشم و نه می توانستم.

حاج عباس هم رفت و داغش به دل ما موند.

حیف بود شهید نشه اما زود بود.

شهید مدافع حرم حاج عباس عبدالهی

 

 عکس هایی زیبا و اختصاصی را از این شهید بزرگوار در ادامه مطلب ملاحظه بفرمایید.

 برای پیوستن به کانال تلگرام «راهــــ شـــیـــعـــه» اینجا کلیک کنید


««راهـــــ شـیــعـــه»» raheshia.blog.ir


  • رضا نعمتی ««راهـــــ شـــیـــعــــه»»

سلام

عید مسافرت بودیم.

در سرزمین عشق ، در مسلخ عاشقان ثارالله

مهمان ما باشید با گزارشی تصویری از این سفر

 

 

  • رضا نعمتی ««راهـــــ شـــیـــعــــه»»