سلام داش رضا.احوالت چطوره؟بخدا شرمندم وب شما پر از عکسه اینترنت مزخرف منم ایرانسله.برا همین صفحه شما رو بالا نمیاره یا بزور بالا میاره.برا همین چند وقته نتونستم برات نظر بذارم وگرنه عمرا فراموشت نمیکنم
سلام..وب زیبایی دارید..اما یه انتقاد:! این عکسی که به اصطلاح چهره ی امام حسین (ع) فکر میکنم یا هر امام دیگه رو نشون میده درست نیست در وب قرار بدید..چهره های نورانی اهل بیت را که ما ندیدیم بخواهیم آنرا نقاشی کنیم..البته میدانم که شما بهتر از من میدانید..خوب میشود اگر عکس عوض شود..با تشکر..
سلام وبلاگتون انقدر عالیه که مات و مبهوتم جدا مخصوصا کد صوتی که دلمو می لرزونه خداااااااااااااااااااا خیرت بده راستی اگه نقطه ضعفی هست خواهشا نظر بده حتماااااااااااااااااااا منتظرما ممنونم یا علی
آخه شهادت دردانه اباعبدالله الحسین علیه السلام است و
و در این روز باید به این در دانه آقا امام حسین علیهما السلام توسل بجوییم و بی بی سه ساله را واسطه قرار بدهیم و پس از طلب استغفار از درگاه خداوند متعال
سلامتی و فرج عزیز زهرا سلام الله علیها ، امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را از درگاه ایزد منان بخواهیم و بخواهیم که ما نیز در زمره یاران و سربازان امام عصر بباشیم و همواره رهرو واقعی اهلبیت علیهم السلام باشیم
به برکت صلوات ر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنا بهم یا کریم و یا رحمن
این تصاویر که از اهلبیت علیهم السلام تکثیر کردند مشکل شرعی دارد و علما و مجتهد ها هم تکثیر آنها را مشکل دانستند
وبیشتر مردم به جای اینکه به امام فکر کنند به اون تصاویر و نوع شکل و چشم و ابرو و... ویا به صحنه اطراف عکس توجه میکنند در صورتی که این عکسها هیچ کدام درست نیست
التماس دعای خیر
پاسخ:
پاسخ: سلام من عکسی رو از ائمه به نمایش نزاشتم و خودم هم مخالف این عکس ها هستم. این عکس که می بینید یک حرکت زیبا است که یک پسر عراقی در مواجهه با عکس حضرت علی اصغر در آغوش پدر انجا می دهد.هدف نشان دادن این پسر است نه تمثال ائمه.
سالروز شهادت دردانه اباعبدالله الحسین علیهما السلام را به همه جهانیان تلیت عرض مینمایم
یکشنبه 17 9 92
سخن گفتن سر بریده امام حسین علیه السلام با حضرت رقیه
حارث یکی از لشگریان یزید میگوید: یزید دستور داده بود تا اهل بیت را سه روز پشت دیوار شام نگه دارند تا چراغانی شهر انجام شود. خانه من نزدیک خرابه بود و از آنجا می توانستم که وضعیت اسیران را ببینم.
در شب اول دیدم که دخترکی بلند شد و دید همه نگهبانان از خستگی خوابیده اند و کسی بیدار نیست. دخترک چند قدم به طرف درختی که سر امام حسین علیه السلام روی آن آویزان بود حرکت کرد اما گویا هنوز از ماموران یزید میترسید پس برگشت اما دوباره منصرف شد و به زیر آن درخت رسید.
دخترک مدام به آن سر بریده نگاه میکرد و با آن حرف میزد و اشک میریخت. حرث میگوید: ناگهان دیدم سر مقدس اباعبدالله الحسین علیه السلام پایین آمد و در مقابل آن نازدانه قرار گرفت. رقیه به سر بریده سلام کرد و گفت: ای پدر امان از مصیبتهایی که بعد از جدایی تو به سر ما آمد...
در این موقع سر امام حسین علیه السلام به سخن در آمد و با زبان فصیحی گفت: ای دخترم مصیبت و زجر و تازیانه و روی خار مغیلان دویدن و اسیری تو تا چند شب دیگر به پایان خواهد رسید و تو نزد ما خواهی آمد. پس اینک صبر کن که پاداش این مصیبتها شفاعتی میباشد که خداوند برای ما قرار داده است.
حارث اضافه میکند از فرمایش سر بریده اباعبدالله که فرمودند به زودی نزد ما خواهی آمد فهمیدم که این نازدانه در همین چند روز از دنیا خواهد رفت تا سر انجام شبی شنیدم که صدای آه و ناله از خرابه شام بلند شده است. سوال کردم مگر در خرابه چه اتفاقی افتاده است؟؟ گفتند: رقیه از دنیا رفته است.