سالهای زیادی گذشته است حدود 31 سال.
چه کسی می داند هر روزش چگونه به شب می رسد؟
که می داند شبها چگونه به خواب می رود و نصف شبها چند بار بیدار می شو د و دنبال پسر می گردد؟
چه کسی می داند حال و روز مادران و پدران شهدای جاویدالاثر را؟ما چه می دانیم گمشده یعنی چه؟
چگونه باید فهمید حال پدر و مادری را که فرزندش را ،حاصل شبها و روزها زحمتش را گم کرده.در دشتهای سوزان شلمچه.در رمضان.در آن عملیات سخت و نفس گیر
عملیاتی که خیلی ها در آن انتظار را آموختند.
شهید علی بهروزی یکی از هزاران شهید مفقودالاری هست که پدری پیر و دلشکسته و مادری قد خمیده منتظر نشانی از اوست و در این سالهای طولانی این انتظار را آموخته اند اما چه کسی می داند شاید این شهید بزرگوار عهدی دارد با خدای خود تا همینطو بی نشان بمان و شاید این بی نشنی اثر استجابت دعای اوست.
شاید هنوز موقع آمدنش نرسیده.
شاید با پیکر پاکش هم می خواهد درسی به ما بدهد و باید در موقعیتی خاص بیاید.
نمی دانم حکمت این انتظار طولانی چیست اما ...
اما چه؟
برگی کوتاه از زندگی شهید علی بهروزی را در ادامه مطلب ورق خواهیم زد